خودکار بیک

به احترام تمام لحظه های زمینی بودنم

خودکار بیک

به احترام تمام لحظه های زمینی بودنم

و مسئله ای که این روز ها باعث شده "تاثیراتِ گذر عمر" به طرزی جدی مورد توجهم قرار بگیرد ، میزانِ غریبی از ترسناکی نسلِ جدیدِ تین اجیر هاست ! .. شاید داشتنِ این حس در اواسطِ هفده سالگی خیلی زود بوده باشد .. اما من عمیقا در مورد انها احساسِ ترس و غم دارم ! 

حس میکنم اننها نسلِ غمگین تری نسبت به ما خواهند بود ! .. این اعتقاد از دور خود نسل شیفتگیِ محض دیده میشود .. اما خب هیچ کس نمیتواند انکار کند که ما نسل به نسل در حال غمگین تر شدن هستیم تا به جایی برسیم که دق کنیم و منقرض شویم ! 

شاید این همان فرایندی است که تیرانوزاروس رکس ها یا گاو های دریایی استلر قبل از منقرض شدنشان طی کرده باشد !

و من چند روزیست که حس میکنم گونه ی طبیعیِ "انسان" هم در حال قرار گرفتن در لیست گونه های در معرض انتقراض است ... مگر این که باز هم یک رنسانسِ فرهنگی در حال شکل گرفتن باشد که این بار همه ی ما قدیمی تر ها را به انزوا بکشد ! (این که الان در گروه قدیمی تر ها قرار میگیرم هم ترسناک است ) 

انها اگر دختر باشند ، هیچ ایده ای ندارد که چقدر شبیه زن ها هستند و اگر پسر باشند اصلا نمیدانند ایده چیست ! (اینها را با دیدنِ ان دختر ده یازده ساله که موهایش را بلوند کرده بود و لب هایش را با این نمیدانم چی چی ها شبیه شتر کرده بود فهمیدم البته ماجرای ان یکی دختری که از مدرسه برمیگشت و نصف موهایش را رنگ کرده بود و ان یکی تر ها که انگار همیشه میخواهند به اتلیه بروند جداست ! که البته در نهایت همه ی انها باعث میشوند موقعی که به خانه برمیگردم ، در اسانسور به خودم ، لباسها و ظاهرم نگاه های عمیقی کنم و معتقد شوم خاک بر سرم !)

انها در هشت سالگی از فحش هایی استفاده میکنند که ما در شانزده سالگی استفاده میکردیم و این یعنی انها عملا دو برابر بیشتر از ما بی تربیت هستند ! .. 

انها معنای جنگیدن برای خودت بودن را نمیدانند .. معنای دوره ی یاهو و بولوتوث ! .. انها از پنج سالگی با تلگرام بزرگ شده اند و اینستاگرام خواهر ناتیشان است ! .. مادر های لارجی دارند و در مورد دوست پسرهایشان از انها مشورت میگیرند .. و به طرز زشتی به ما تیکه میپرانند .. طوری که سه شنبه ها و چهارشنبه ها که همزمان با انها تعطیل میشویم ترجیح میدهم از ان طرف خیابان بروم و در مورد برنامه هایم برای بعد از نهایی فکر کنم !

ما با وجودِ یاغی بودن در دوره ی خودمان انقدر ها هم رکیک نبودیم ! یا حداقل من اینطور فکر میکنم .. ! 

البته الان که اینها را مینویسم حس میکنم شاید دهه شصتی ها هم درمورد ما همینطور فکر میکردند .. هرچند در نهایت ما و شصتی ها با هم کنار امدیم و احتمالا در مقابل دهه هشتادی های تازه وارد در یک تیم باشیم و از اصولِ درون حذبی ما "کنار نیامدن با انها" باشد !

در واقع درست است که ما همه ی ان چیز هایی که شصتی ها برایشان جنگیدند را به راحتی تصاحب کردیم ، اما ماجرا این است که هشتادی ها نه تنها چیزهایی که هفتادی ها برایشان جنگیده اند را تصاحب کرده اند ، که حتی ان دسته از مواردی که ما جرئت جنگیدن برای انها را نداشتیم هم غصب کرده اند !

و من برای فرزندانِ خودم نگرانم ! .. نمیدانم انها قرار است چقدر ترسناک باشند .. انها دیگر میخواهند چقدر بیشتر از ما فلسفه ی زندگی را فراموش کنند .. !

c19d7bd2c9d7549ae5c499038fb8c933

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۵/۰۲/۰۷
دریا (خودکار بیک)

نظرات  (۲۵)

جرئت
پاسخ:
و قسم به ان دم که کامنت های او تنها غلط املاییست !
زیاد ربط خاصی هم به نسل نداره، تربیت و میزان حساسیتی که خانواده‌ها دارن هم خیلی مهمه؛ توی همون دهه شصتی‌ها هم هستن کسایی که وقتی باهاشون روبه‌رو میشی میگی صد رحمت به دهه هشتاد و یا دهه هفتادی‌ای هم هست که وقتی ببینیش فکر می‌کنی دهه شصتیه و یا اصلاً دهه هشتادی می‌بینی که فکر می‌کنی دهه هفتادیه و مثالای دیگه که همه اینا روی یه چیزی مشترکن و اونم خانواده است؛ اگه تربیت یه آدم از ریشه صحیح باشه، به نسل و شرایط اجتماعی کار نداره و راه درست رو بالاخره پیدا می‌کنه؛ مثال می‌زنم محض جا افتادن مطلب: ابراهیم همت و مهدی باکری و عباس بابایی و امثالهم؛ اینا از نسلی بودن که هم‌سالانشون ظهر تا شب دنبال دختربازی و شب تا صبح هم توی کاباره و دیسکو راک اند رول می‌رقصیدن و صبح تا ظهر هم مست و لایعقل گوشه تخت بودن و دوباره از ظهر همون داستان قبلی اما اینا طوری رشد کرده بودن که نهایتاً به جایی رسیدن که الگوی نسل‌های بعدی شدن و بهشون میگیم: شهید همت و شهید باکری و شهید بابایی و الباقی شهدای نازنین‌مون...
من خودم دهه هشتادی نیستم و طبیعتاً دفاعی هم نمی‌کنم و من هم مثل همه دارم زجر می‌کشم از این حجم افول تربیتی که دامن‌گیر جامعه ما شده و تا این حد هم سن استفاده از کلمات رکیکش پایین اومده اما معتقدم همین جماعت هم اگه تحت آموزش صحیح خانواده قرار بگیره و خانواده اون قدری که برای مهدکودک دو زبانه و مدرسه هشت زبانه بچه‌اش نگرانه، کمی هم نگرانی‌های ریشه‌ای‌تری داشته باشه، قطعاً می‌شه امیدوار بود...
پاسخ:
حرفتو قبول دارم.. اما اگر یه دید کلی داشته باشیم، جامعه ی ما از چند نسل تشکیل شده که ویژگی های مشترکی دارن..  که البته مسلمه همه ی اونها هم به تربیت مربوط نمیشن.. دیدگاه انسان از زندگی رو هیچ وقت خانواده شکل نمیده! و اصلا همین دیدگاهه که بین نسل ما و اونها تفاوت ایجاد میکنه! 
ممنون :)))))))))
پاسخ:
قربون شما :)))
۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۶:۲۷ ماهی سیاه کوچولو
از شش تا داییم دوتاشون دهه شصتی ن و همیشه هم تا جا داره عقده بیچارگی های دهه شونو که واقعا کم هم نیست سر من خالی میکنن :/
فکر نکنم دهه هشتادی ها بدتر ا هفتادیا باشن
یا حداقل اگه ما هزار درصد با دهه شصتیا فرق داریم از همممه لحاظ اون دهه هشتادیا به زور صد در صد هم میشه با ما
اصن اوضاااعیه...
پاسخ:
اونا فاجعه ان مهندس..  فاجعه ی متحرک :))
من از یه زاویه دیگه ادامه میدم که اولاً حرفتو کاملاً قبول دارم و باید اعتراف کنم که فراموش کردم بهشون اشاره کنم و ثانیاً نظر جفتمون رو اگه کنار هم بذاری مکمل هم میشن و تازه یه کلِ واحد رو تشکیل میدن...
پاسخ:
ام...  آره منم همینطور فکر میکنم :))
حس میکنم به شعورم توهین شده :|
پاسخ:
به شعور ماعم تو اون سن توهین میکردن ولی من حقایقِ این پستو توهین نمیدونم :)
خیلی اعتصاب شدن بچه های جدید ...
پاسخ:
خیلی!..  به طرز وحشتناکی!
۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۰:۰۵ آقای سر به هوا ...
من تا زمان دانشگاه فقط فیسبوک داشتم ! یادمه شب ها وقتی کامپیوتر خاموش میشد سرمون توی گوشی نبود تا صبح چون هیچ کار خاصی نمیشد باهاش کنی ...
پاسخ:
اصلا یهو یادِ دایال آپ افتادم نابود شدم... 
تین اجیرها یعنی چی؟
این پستتون بهم ایده نوشتن دو سه تا پست خوب رو داد.
پاسخ:
تین اجیر (teenager) یا همون نوجوون ها :))))))))))
هوا چقد گرمه :)
پاسخ:
لامصب :)
من نگران نوه هامم  :(:(
کلی چیز براشون کنار گذاشتم 
کاش تا اونموقع براشون ارزش داشته باشه 
گذشته شون ...!
پاسخ:
اوضاع خیلی وحشتناک تر هم میشه !
وحشتناک بودن هم حسیه که نسل قبلی درمورد ما داشت 
 بیا خوش بین ترباششیم 
اینجوری توانایی مون برای روشن تر کردن این کابوس بیشتر میشه ;)
#راستی عاشق کیفت شدم ..:)
پاسخ:
مسلمه که اونا عم همین حسو داشتن :))))

#:)))))))))))))))))
یه مشت دهه صفری میشن بچه های ما دیگه :||
پاسخ:
نوه هامون چی :(
۰۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۱:۵۰ سید سروش غفاری
داستان به جایی رسیده که دهه شصتی ها جک بی ادبی میزارن و دهه هشتادی ها میخندن
و ما دهه هفتادی ها میگیم اه اه چه بی ادب
و بعد دهه هشتادی ها عکس های ناجور از خود پخش میکنن و دهه شصتی ها ...
بعد باز ما هفتادی ها میگیم اه اه چه بی ادب
و کلن ما نه میخندیم نه ...
و من از اون دسته ادم ها هستم که فکر میکنم نسل سوخته نسل ماست که غیرت و تعهد داشت و توش خیانت شایع شد دهه شصت که کلان عشق ناکام بودن هشتادی ها هم که خیلی لارژن و میگن این نشد یکی دیگه و ما اندر خم یک کوچه قافیه هامون تنگ میاد و به جفنگ روی میاریم
پاسخ:
خیلی دیدگاه خوبی بود... دقیقا همینی که میگی رو میشه همه جا حس کرد! 
۰۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۲:۴۰ دختر حــَوا :)
من بیشتر به این موضوع فکر میکنم و ازش غصه م میگیره که چهار صباح دیگه که دهه نودی ها به عرصه ی ظهور میرسن، ما مث دهه شصتیا به کنار رانده میشیم و این دهه هشتادیای گودزیلا میشینن به دهه نودی ها که معلوم نیست دیگه چی باشن فحش میدن و براشون افسوس میخورن و میگن ما نسل سوخته بودیم آقا و ما باید در گوشه ای زل زده به دوربین بشینیم.
پاسخ:
کلا ماهیت ما هفتادی ها یه چیز عجیبیه ! در بیشتر رویداد های تاریخی و غیر تاریخی ما به دوربین زل زدیم ! نمیدونم چرا البته :(
همیشه بابت اینکه چندون ماه دیرتر ب دنیا نیومدم و دهه هفتادی حساب میشم حداقلش خدا رو شکر میکنم!(متولد پاییز هفتادونه)
البته الان باید کلاس نهم با اون هشتادیا سر یه کلاس میبودم که خدا منو نجات داد و الان دوم دبیرستانم:|

پاسخ:
بازم جای شکر دارع :)
به نظر من مشکل از نسل جدید نیست، مشکل اینکه ما یادمون رفته اگر رودخانه را لای روبی نکنیم طغیان می‌کند.
پاسخ:
برا کسایی که فرق رود و دریا رو نمیدونن لایروبی چه معنایی داره... 
۱۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۱۷ آقای سر به هوا ...
آخ آخ گفتی ! به شدت دارم حس میکنم که خیلی از کارهارو نمیتونم انجام بدم و کم کم از سن و سال من گذشته .
با اینکه سنی ندارم ولی حس خوبی ندارم . دارم نزدیک میشم به نیمه زندگی ...
راستی ! نسل بعد از ما خیلی حد خودشو رد کرده ! خیلی باید نگران بود !

پاسخ:
در واقع حس رضایت زشتی نسبت به دهه ای که توش به دنیا اومدم دارم!  تقریبا همه چی به جا بود :دی
مرسی عالی بود
پاسخ:
قربونت :)))))
۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۶:۵۷ مرتضی اسکوئی
شما مدرسه میرید هنوز عموجان؟ نگران نباشید
پاسخ:
بله عموجان :|
چقد راست گفتی، چقد حق با توئه °____*
پاسخ:
:)))))
۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۵۹ فائزه [وراج ترین ]
واقعا چه باید کرد ؟
تفاسیر شما مجسم کردنش برام ترسناک بود ..خیلی ترسناک :(
من از همین العان برای دهه نودی ها زار میزنم 
پاسخ:
هیچ کاری نمیشه کرد ... !
۰۲ شهریور ۹۶ ، ۱۰:۵۷ دختر دهه هشتادی
دهه هشتادیا فرشتن . هر کی چیز بدی درباره ی ما بگه ، حسودیش میشه به آزادیمون .
پاسخ:
:))))

حرفاتون باحاله اما خب نباید همیشه یه طرفه قضاوت کنین خیلی از دهه هشتادیا هستن ک از شما بیشتر کشیدنو بیشتر میفهمن چون ناسزا میگن دلیل بر این نیست نسل ترسناکی باشن فقط عقده هاشونو با ناسزا گفتن خالی میکنن درواقع جاهایی پشتشون خالی شده ک حتی فکرشم نمیکردن پس خواهشا یه طرفه قضاوت نکنین

به نظرم ما دهه هشتادیا انقدرام بد نیستیم...

دوستان ما با چیزی که دهه شصتیا ازش فرار کردن با چیزی که دهه هفتادی به خاطرش گریه کردن زندگی کردیم و جنگیدیم و خیلی راحت از بهشون خندیدیم ...

باور کنید زندگی برای یه دهه هشتادی اونقدرام ساده نیس...

منی که مجبورم میان گله ای از ادم ها که انسانیت رو فراموش کردن زندگی کنم زندگی برام سخته این گله من نیستم دهه هشتادی هم نیس از قضا هیچ دهه ای نیست ...یهک عده انسان نما هستند که م مجبور به تحملشان هستم...

من یه دهه هشتادیم...

فحش رکیک نمیدم...چون به اعتقاد من کسی که این کار رو بکنه فرهنگ بی فرهنگیش رو نشون داده...

من هر ثانیه یکی رو دوست ندارم...هر ثانیه عاشق نمیشم فارق نمیشم ...من هنوز عاشق رفیثیم که بهم خیانت کرده من هنوز عاشق اون رهگذریم که با لبخندش خوشحالم کرده من هنوز عاشق هر چیزی هستم که عاشقش بودم من عاشق همه چیز ماندم...

من هر ثانیه تغییر عشق نمیدم ینی راستش رو بخواید ترجیح میدم مثل خیلی ها (به قول شما دهه هشتادیا) هر ثانیه عشقم رو عوض نکنم یا با عبارت دیگه ترجیح میدم سر وقتش عاشق بشم...

من یه دهه هشتادیم ولی هیچ وقت وقتی رفیقم ناراحت شد ازم نگفتم بذا مهم نیس یکی دیگه...

یاد بگیریم نگیم دهه هشتادیا دهه هقتادیا و فلان و بیسار...

ما هممون ادمیم...

متنتون خیلی قشنگ بود و من کاملا موافق بودم ولی جمع بستن زیبا نیست...

همونطور که قطعا شما از ابتدای صحبت من که جمع بستم خوشتون نیومد...

عزیزان اون بچه ی دهه ی نودی که از پنج سالگی گوشی دستشه زیر دست یه مادر دهه هفتادی بزرگ شده...

هیچ بچه ای وقتی به دنیا میاد انسان نبودن رو بلد نیس...

و این خانواده است که همه جیز رو به اون یاد میده...

پیشنهاد میکنم وقتی انگشت اتهامتون به سمت ماست یه نگاهی بهش بنازین و ببینین که چن تاش طرف خودتونه =) 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی